پس از اخذ رای اعتماد کابینه دولت یازدهم ازمجلس ، پرحرف و حدیث ترین موضوع پیش روی دولت را می توان انتخاب استانداران دانست . بعد انتخابات 92، حامیان کاندیدای پیروز تلاش ها نمودند تا گیلان یکی از استانهای اولیه تغییرمدیریت ارشد خودباشد هرچند نقطه مقابل این گروه بودند کسانی که (با توجه به بومی بودن ،همراه بودن هاشم نیا با آنها ونیز کسب تجربه لازم ) موافق این تغییر نبودند .
با این وصف اراده ای که وزارت کشور برآن تاکید داشت تغییرهاشم نیا بود. قبل و بعد این اراده، گروههای مختلف گزینه های متعددی مطرح کردند ودراین میان برخی اصلاح طلبان بومی هم بصورت خودجوش ، خودی نشان دادند تا شاید « فلک دوری زد و قاسم سمامی چافجیری شد!» ولی بعد از چند روزباز به صورت خودجوش (توبخوان عارف گونه! ) انصراف دادند و... هرچند شنیده ها حاکی است که آنان توانستند چند پست معاونت های استانداری را ازآن خود کنند ودرآینده حداقل دوتن از بزرگان خودرا در پست های کلیدی خواهند دید چیزی که گفته می شود برخی بزرگان گیلان هم بدان تن داده اند!
البته دراین بین نمی توان نقش و قدرت نمایندگان گیلان را نادیده گرفت چیزی که گفته می شود 9نفراز 13نفرشان مصمم به این جابجایی بودند. نمایندگان گیلان همچنانکه باجابجایی شتابزده ی سردارسعادتی استاندارپیشین مخالفت نموده و به خواسته خود نرسیدند اینبارنیز(مثل اعضای ستاد دکترروحانی درگیلان) در جایگزینی رودست خوردند وبه ناچار دست برپیشانی گذاشتند! چراکه گزینه مورد توافق آنها(مجمع نمایندگان) یعنی آقای علیزاده که خودرا به فینال رسانده بود ، چون برفی ! بود و دردست به جیب شدن خسیس ، شد خط قرمزبرخی ها در گیلان .
آنها فکرمی کردند که قدرت دارند ولی نمی دانستند که رفاقت قریب به 60ساله برخی بزرگان با تیم پیروزانتخابات ریاست جمهوری کم زوری نیست که برخی بتوانند درآن رخنه ایجادکنند ! باید کسی استاندارمی شد تا پرچم نیمه افراشته پادشاهی گیلانستان را از نو به اهتزازدرآورد . اگر استاندارجدید ازجنس « فلفلی مزاج ها» می شد و نه ازجنس«ظاهرالصلاح ها» وخدای ناکرده با ورودش برخی بزرگان را فراری می داد، آیا معلوم بود چه سلمه ی جبران ناپذیری برگیلانستان برخی ها حادث می شد؟!
به هر حال ازخم خمارآستانه اشرفیه دکتری بیرون زد و شد جایگزین چهاردهمین استاندارگیلان ، خیلی ها دکتر محمدعلی نجفی را ازگنج های ناشناخته گیلان می دانند ولی به این دسته از دوستان باید گفت که ایشان خیلی هم ناشناخته نیستند . کسی که در دوفینال (یک بار مهندس علیزاده رادر وقت اضافه و باردیگر آقای شجاع را درضربات پنالتی - هم اصولگرایان متمایل و هم اصلاح طلبان آزاد مسلک) راتوانست مات و مبهوت کند ویا اینکه ندیمی دروصف اش بخواهد بگوید ماباهم برای هاشمی کارمی کردیم و ایشان از تهران آمد لاهیجان به من رای داد ! و یا برخی بگویند در روز تصویب اعتبارنامه استانداری اش فرزندان دکتر نوبخت با ایشان در حاشیه هیئت دولت دست دردست هم سرود فتح می خواندندو یا اینکه نظر برخی بیوت معنوی گیلان را تا سرحد انفجاربه دنبال خود بکشد و اعلام کند که دکتر رفیق من و علیزاده خط قرمزمن ،خوب معلوم است که هنرمند و کارکشته ی اینکار است . به غیراین هنرمندیها ، بهترین معرف دکتر نجفی برای سیاسیون گیلان همین دو نکته می تواند کافی باشد، یکی اینکه مشاورعالی جناب آقای ترکان بود و دیگری اینکه از سینه سرخان جناب حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی .(آنطوری که می گویند .مگراینکه خود تکذیب کند)و...
به هرحال به ایشان تبریک می گوئیم و برای دکترنجفی آرزوی موفقیت داریم امیدواریم بردهانه درآمدهای منطقه آزاد و...قفلی بخورد که جزبرای منافع مردم، جایی و اماکنی معنوی تر تشخیص داده نشود. روی معاونین و فرمانداران با درایت و براساس شایسته سالاری تصمیم بگیرند و نه سهم دهی. امیدواریم امورات استان در بعد اشتغال جوانان وامور عمرانی قوت بگیرید، حال که حوزه امیرالمومنین (ع) در زمان آقای هاشم نیا وبا تلاش در خور توجه ی ایشان به بهره برداری رسید جادارد دکترنجفی استاندارجدید دستی برموزه دفاع مقدس بکشند و نام نیکی از خود برای ایثارگران دوران طلایی دفاع مقدس ونسل های آتی باقی بگذارند چیزی که گفته می شود ساخت حوزه امیرالمومنین (ع) درگیلان بدجوری حال موزه دفاع مقدس در گیلان را گرفت! درحالی که هردو معنوی اندو مکمل هم، که دراین زمینه مستندات وجوددارد .
هرچند برخی می گویند حوزه ای که در آن سوئیت ، سونا و جکوزی و سایر مراکز تفریحی دیده شود که در فازهای بعدی به بهره برداری می رسد معلوم نیست تولیداتش آیت الله العظمی بهجت (ص) باشد که برخی در مصاحبه ها مدعی آنند. شاید بالاترین تولیداتش ...
... 15 اسفند89 سردارسعادتی استاندارگیلان شدو هاشم نیا از5شهریور91تا 25مهر92 ، یعنی عمر دولتش حتی کمتراز دولت سردارسعادتی غیربومی! شد .حال چه سری در درون این رویدادنهفته است بماند ولی هرچه هست دوره ستارت اش باآن همه خواهان بومی ، ملی گرایی و حنجره های آتشین، کمترازدولت سردارسعادتی غیربومی و شلمچه ای شد .خوب شد که هاشم نیا پای شلمچه رفتن و داغستان رفتن نداشت وگرنه ... !!
به هرحال اینباراتوبوسی دیگر بدون خیابان گردی حنجره ها ی وامدار، کلید به دست دم درب استانداری گیلان ترمزکرد تا اخترشماران را سواربرمرکب کرده وآنهارا به کویرستارگان رهنمون سازد.
ما همچنان که در مقال گذشته آوردیم با این تغییرشتابزده نیز موافق نبوده وخوشحال از این جابجایی نیستیم. برای سلامتی و موفقیت ایشان دعا هم می کنیم « دامن وصلش به جان از دست دادن مشکل است »
ولی برای اهالی سیاست شاید این سوال مطرح باشد که چه شد مهندس کیهان هاشم نیا به این زودی تغییرکرد ؟ چرا برخی ها زیرآبی رفتند؟ آیا واقعاً و براستی هاشم نیا یک دفترداربود؟! آیا همین امرسبب جابجایی ایشان شد ؟! آیا انتصاب این واژه ، شایسته یک استانداراست؟ مهمترین مخالف هاشم نیا کی بود ؟ شخص بود یا اقداماتش؟ چرا هاشم نیا در شناخت مخالف اصلی خود ناکام ماند؟! آیا هاشم نیا می دانست که خواب استانداری کجا تعبیرمی شود؟! و...
به نظر می رسد هاشم نیا از همان سوراخی گزیده شد که سعادتی قبلاً آلام آن را ازطریق برخی تریبون ها و حنجره های وامدار درسینه حس کرده بود ولی هاشم نیا با حرکت خزنده ی این درد مواجه شد ظریفی می گفت: اگرنخورانی خشم برآورند و اگربخورانی حریص می شوند! وهردو یعنی تونیستی! . حال کدامیک دردناک تراست بماند ، ولی هردو درد احساس شدنی است!
هواخواهان ! هاشم نیا در خلوت می گفتند که هاشم نیا هرچه در چنته داشت برای ما رو کرد الان وقت آن است که نیروی جدیدتر بیاید ، تازه تر و با این دولت هم رفیق تر، این طوری به ماهم بیشتر می رسند! ولی درجلوت می گفتند هاشم نیا خط قرمزماست! اوباید بماند! از بعضی درباریهای « شیدا مسلک» شنیده می شد که ، باعزل سعاتی و انتصاب هاشم نیا ما قدرت خود را به افراطی های استان دیکته کردیم و آنهارا از صحنه دورساختیم !.( هرچند همین گروه با دادن تلفات درحادثه اختلاس شورای شهررشت و نیز «عزل یکی از روحانیون نهادهای برجسته استان » طعم تلخ این بذرکاشته - تمامیت خواهی دراستان - را چشیدند و نفوذخودرا اگر نگوئیم کامل ولی در حد تحلیل ،ازدست داد ند که نمونه ی آن در دوهفته قبل - تودیع و معارفه یکی از این« شیدا مسلکان» نهادی مقدس- در رشت پیش آمد.! « ... موی اندرشیرخالص زودپیدامی شود».)
در مقابل این گروه ، برخی ها معتقدند هاشم نیا در حد یک دفتردارکارنامه ارائه کرده تا استاندار. آنها چون اورا چنین دیدند رای برتغییر وی دادند . برخی هم توزیع ناعادلانه اعتبارات استانی بین شهرستانها ، حل نشدن مطالبات چایکاران بویژه قرارداد پرحرف و حدیث صنعت چای با شرکت صدرا متعلق به آقای قویدل که برخی نمایندگان ازآن بعنوان تبانی در ساختارچای نام بردند و....را برای تغییرایشان ضروری می دانستند . تعدادی براین باورند که هاشم نیا معاونین استانداری را از افرادی انتخاب کرد که به یکی از پایگاههای معنوی استان شیدایی خاصی دارند آنها معتقدند که هاشم نیا در مقابل برخی خواسته ها از خود مقاومت و جسارتی نشان نداده است. همراه همین گروه برخی اصولگرایان و حزب اللهی های استان ، جابجایی های انتقام جویانه در آغازین روزهای کاری اش را دلیلی دیگر برسرعت بخشیدن به این تغییر می دانند جایی که 24مشاوراستانداری را شتابزده وبرای دلجویی برخی حنجره های ناصواب جابجا کرد و یا برخورد غیر اخلاقی در جابجایی معاون سیاسی اش(مهندس رضوانی) را عامل دعوا سرنخواستن اش می دانند.!
واضافه کنید براینها فراخوان و انتصاب یک بازنشسته سفارشی بعنوان معاون استاندار و تغییرفرمانداران درآستانه انتخابات ،همه ی این شتابها هنگامی صورت می گرفت که خود می دانست دردولت آینده ممکن است جایگاهی دراستانداری گیلان نداشته باشد !. بهرحال همین شمشیر ازروبستن ها جایش را به اخترشماری تا سحرگاهان داد .
...و نکته پایانی ،چه بایدکرد.این گیلان مال ماست . باید آبادش کرد . باید آزادش کرد. ما براین باوریم که مشکل گیلان با جابجایی افراد خیلی حل نمی شود که اگر چنین بود ما در چندسال اخیر با رکوردزنی جابجایی در کشور به این مهم می رسیدیم . مشکل ما این است که یادنگرفتیم هرکس وظیفه خودرا انجام دهد . جایگاههای معنوی و غیرمعنوی وظیفه خودرا انجام دهند و اجازه دهند دستگاههای دیگر مطابق قوانین ،مقررات وبرنامه های خودعمل کنند.اگرجایی موعظه ای نیاز داشت تذکرخیرخواهانه بدهیم.
بزرگان گیلان باید مشی رهبرمعظم و فرزانه ی انقلاب را درپیش گیرند وخورشیدی باشند برهمه بتابند که اگر به گروهی نتابند ، سرد وبی انگیزه می شوند ، رشد نمی کنند آنانیکه منافع خود، ساخت و ساز خود و تیم خودرابرمنافع استان گیلان ترجیح می دهند عامل اصلی عقب ماندگی گیلان می باشند که تاریخ درباره آنان بدرستی قضاوت خواهدکرد واین برای استانی چون گیلان که بزرگانی نام آور دردین ، فرهنگ و اخلاق داشته است زیبنده نیست. نبایدخط قرمزاستانی تعیین کرد که دراین صورت هربخت نو ! کهنه و بی خاصیت می شود. باید برهمه تابید و وفاق ایجادکرد،همین . باقی بماندبرای بعد!